آمدم ای عشق! تا جایی كه میدانی به خیر
حال غمگین مرا از بد بگردانی به خیر
مثل شب در خلوت دلخواه تنهایی به نور
چون سفر تا گریه شبهای بارانی به خیر
راستی ای عشق! آه ای عشق! ای نور شریف!
صبح لبخند تو بر یار خراسانی به خیر
یاد تو در سختی و آسانی دنیا خوش است
وقت دشواری مبارك، وقت آسانی به خیر
یا مرا دلبسته شبهای گیسویت مخواه
یا دعا كن بگذرد روز پریشانی به خیر
فتنه گرداب و عهد دشمنان با دوستان
یاد اعجاز تو در دریای طوفانی به خیر
در ندامت نیز مغرورند با یوسف، دریغ!
با برادرها بگو وقت پشیمانی به خیر
دیر فهمیدند خورشیدیست پشت ابرها
ظهر تابستان شده، خواب زمستانی به خیر!
فكر باطل بود سحر بسته افسونگران
تا ابد باقیست این ملك سلیمانی به خیر